• ورود 
  • تماس  
  • آرشیوها 

نماز غلام پرهيزگار

25 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی

سالي در مدينه قحطي و خشكسالي بود و مردم در صحرا و بيابان مي‌رفتند و دعا مي‌كردند، نماز مي‌خواندند، شخصي مي‌گويد من غلامي را در خلوت و تنهايي ديدم كه نماز مي‌خواند و عبادت مي‌كرد، از خشوع و گريه‌اي كه مي‌كرد و مناجاتي كه با حق كرد و از دعائي كه كرد باراني آمد كه مجذوب او شدم و شك نكردم كه آمدن باران از دعا و نماز او بوده است، لذا دنبالش را گرفتم هر جور هست من بايد اين غلام را در اختيار بگيرم و صاحب او شوم براي اينكه غلام او بشوم. دنبال او را گرفتم، آمد و آمد و رفت به خانه‌ي امام زين العابدين (عليه السلام). اين شخص رفت خدمت حضرت سجاد (عليه السلام) و گفت: آقا شما يك غلامي داريد من اين غلام را مي‌خواهم از شما بخرم، نه براي اينكه غلام من باشد، مي‌خواهم او مخدوم من باشد و من مي‌خواهم خدمتگزار او باشم، منت‌گذار و آن را به من بفروش. حضرت فرمود: آن را به تو مي‎بخشم. تا بالاخره آن غلام را حاضر مي‌كنند حضرت مي‌گويد همين را مي‌گويي؟ شخص مي‌گويد: بله. حضرت مي‌فرمايد: اي غلام، اين شخص مالك تو است، غلام يك نگاه حسرت باري به من كرد و گفت: تو كه بودي كه آمدي و مرا از مولايم جدا كردي؟ شخص مي‌گويد: من به او گفتم قربان تو؛ من تو را نگرفتم براي اينكه خدمتگزار خودم قرار بدهم من تو را گرفتم براي اينكه خدمتگزار تو باشم براي اينكه من در تو چيزي ديدم كه در كسي ديگر نديده‌ام، من جز براي اينكه خدمتگزار باشم هيچ قصد و غرضي نداشتم من مي‌خواهم از محضر تو استفاده بكنم و بهره ببرم بعد جريان را به او گفتم، تا سخن من تمام شد رو كرد به آسمان و گفت: خدايا اين رازي بود بين من و تو، من نمي‌خواستم بندگان تو اطلاع پيدا كنند حالا كه بندگانت را مطلع كرده‌اي خدايا من را ببر، همين را گفت و جان به جان آفرين تسليم كرد.

 


داستان راستان

 1 نظر

مقام عقل

24 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی

عن على قال : جبرئیل على آدم فقال : یا آدم انى امرت ان اخیرك واحده من ثلاث فاخترها و دع اثنتین . فقال له آدم یا جبرئیل و ما الثلاث ؟فقال : العقل و الحیا و الدین .فقال آدم : انى قد اخترت العقل . فقال جبرئیل للحیا و الدین انصرفا و دعاه فقال : یا جبرئیل ! انا امرنا ان نكون مع العقل حیث كان . قال : فشانكما و عرج .

امیرالمومنین علی علیه سلام فرمودند:جبرئیل بر آدم فرود آمد و گفت : اى آدم ! به من فرمان داده اند كه از تو بخواهم یكى از سه چیز را برگزینى . پس تو یكى را برگزین و دو دیگر را رها كن .آدم گفت : اى جبرئیل ! آن سه چیز كدامند؟جبرئیل گفت : عقل و دین و حیا.آدم گفت : من عقل و خرد را برگزیدم .آنگه جبرئیل خطاب به حیا و دین گفت : دور شوید و آدم را به حال خود واگذارید. آن دو گفتند: اى جبرئیل ما نمى توانیم از او دور شویم ؛ چون به ما دستور داده شده كه هر جا عقل باشد ما نیز همراه او باشیم .جبرئیل گفت : پس به آنچه دستور دارید رفتار كنید. این بگفت و به آسمان پرواز كرد.

منبع:محاسن برقى ، ج 1، ص 191؛ وسائل الشیعه ، ج 15، ص 204؛ امالى صدوق ، ص 600.

 نظر دهید »

قصه های قرآنی فرشتگان قسمت اول

24 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی

ملائک فوج فوج اندر تکاپو// به تسبیح خدا و حمد بر او

با سلام در این قسمت سعی بر این داریم فرشتگان الهی را در قالب داستان برای شما معرفی کنیم باشد مورد قبول واقع شود و بتنونیم اطلاعت مفیدی را در اختیارتون قرار دهیم.

      بخش اول :فرشتگان نظر شده

1 .صرصائیل ملک ؛2 .خرقائیل ملک ؛3 . فطرس ملک ؛ 4 .راحیل ملک؛ 5 .سخائیل ملک؛6 .منصور ملک؛ 7. نکیر ومنکر ملک ؛8 . رقیب و عتید ملک؛9 .هاروت و ماروت ملک

 صرصائیل ملک

یکی از فرق هایی که بین معصومین (علیهم السلام) و دیگر بندگان خدا وجود دارد معجزات وادله ای است که از عالم دیگر توسط فرشتگان بر آنها نازل میشود و این عمل خداوند در خطاب به بهترین برگزیدگان خود در روی زمین دارای ارزش و جایگاهی رفیع است چنانکه هر عملی-حتی ازدواج - بهترین برگزیده اش علی بن ابیطالب (ع)توسط فرشته ای همچون  صرصائیل ملک بر پیامبر(ص) نازل می شود تا خلوص نیت بهترین معصومش را به بندگان ثابت کند از این رو لیاقت و ارزش کسی که با خلق خود صداقت و درستکاری را پیشه کندحتی در دنیا چنین پاداشی را عطا می کند.

امام صادق (ع) می فرماید:

شنیدم از پدرانم که علی بن ابیطالب )ع) فرمودند:روزی در خانه ام سلمه در حضور پیامبر اکرم (ص) بودم ناگاه ملکی نازل شد که بیست سر داشت و در هر سرش هزار  زبان بود که خدا را تسبیح و تصدیق مینمود. پیامبر احساس کرد جبرئیل است به او فرمود : ای جبرئیل !تا حالا تو را به این صورت ندیده بودم علت چیست؟

ادامه »

 نظر دهید »

سه گناه در یک دیدار

23 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی


داشمندی به دیدار مردی زاهد و پرهیز کار رفت و از یکی از آشنایان او سنی زشت نقل کرد.زاهد گفت دیر که دیدن من آمده ای و اکنون نیز که آمده ای سه گناه کرده ای :یکی آن که مرا نسبت به برادر دینی خود بدبین ساخته ای/دوم آن که دل راحت و آسوده مرا به این سخن مشغول نمودی/سوم اینکه خود را در معرض تهمت سخن چینی قرار داده ای.

 نظر دهید »

راه‌های جلوگیری از تسلط شیطان(شرح حدیث امام خامنه ای)

23 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی

شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام توسط حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای

«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ لَمْ یَكُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْكَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه»
شافی، صفحه‌ى 652

فى الفقیه، عن الصّادق (علیه‌السّلام) [حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام فرمودند]: «من لم یكن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لم یكن له قرین مرشد استمكن عدوّه من عنقه». اولین چیزى كه موجب میشود كه انسان بتواند در مقابل دشمنش - كه مراد، شیطان است - ایستادگى كند و مانع بشود از تصرف دشمن و تسلط دشمن، [این است كه:] «واعظ من قلبه»؛ از قلب خود واعظى براى خود داشته باشد. قلب متذكر بیدار، انسان را نصیحت میكند، موعظه میكند. یكى از بهترین وسائلِ اینكه انسان قلب را وادار كند به موعظه‌ى خود و فعال كند در موعظه‌ى خود، همین دعاهاست، دعاهاى مأثور - صحیفه‌ى سجادیه و سایر دعاها - و سحرخیزى؛ اینها دل انسان را به عنوان یك ناصح براى انسان قرار میدهد. اول این است: «واعظ من قلبه».

[دوم اینكه:] «و زاجر من نفسه»؛ از درونِ خود یك زجركننده‌اى، منع‌كننده‌اى، هشداردهنده‌اى داشته باشد. اگر این دو تا نبود، «و لم یكن له قرین مرشد»، یك دوستى، همراهى كه او را ارشاد كند، به او كمك كند، راهنمائى كند، این را هم نداشته باشد - كه این، سومى است - كه اگر چنانچه از درون، انسان نتوانست خودش را هدایت كند و مهار نفسِ خودش را در دست بگیرد، [باید] دوستى داشته باشد، همراهى داشته باشد، همینى كه فرمودند: «من یذكّركم اللَّه رؤیته»، كه دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد؛ اگر این هم نبود، «استمكن عدوّه من عنقه»؛ خود را در مقابل دشمنِ خود مطیع كرده است؛ دشمنِ خود را مسلط كرده است بر خود و بر گردن خود، كه سوار بشود. كه [منظور از] دشمن، همان شیطان است. اینها لازم است. از درون خود، انسان، خود را نصیحت كند. بهترین نصحیت كننده‌ى انسان، خود انسان است؛ چون از خودش انسان گله‌مند نمیشود. هر كسى انسان را نصیحت كند، اگر قدرى لحن او تند باشد، انسان از او گله‌مند میشود؛ اما خود انسان، خودش را نصیحت كند؛ دشنام بدهد به خودش، ملامت كند، سرزنش كند خودش را؛ اینها خیلى مؤثر است. موعظه كند، زجر كند. در كنار اینها، یا به جاى اینها اگر نبود، آن وقت دوست، رفیق، كه دستگیرى كند انسان را.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 26
حرم فلش - کد ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • احکام
      • خبر
        • مقالات
          • احادیث
    • گیاهان داروی
  • سیره شهدا
  • حجاب و عفاف
  • دلنوشته
  • پرسش و پاسخ
  • بانک سوالات مدرسه
  • اخبار اطلاعات مدرسه
  • ائمه اطهار علیهم السلام


مرکز فرهنگی صالحون

حرم فلش - کد وبلاگ - طراحی

جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس