بسیج شاخه ای از عاشورا

خانم مریم بگم شاهرودی در جمع طلاب بسیجی گفت : بسیج شاخه ای از عاشورا است , دریایی از نور در مقابل ما وجود دارد و ما باید از آن استفاده کنیم .

خانم مریم بگم شاهرودی طی مراسمی در محل مدرسه علمیه شهیده بنت الهدی با عنوان بسیج امتداد عاشورا در جمع طلاب بسیجی سخنرانی نمود .

ایشان طی این مراسم گفتند : هفته بسیج یادآور دلاوری ماست . بسیج شاخه ایی از عاشوراست ، دریایی از نور در مقابل ما وجود دارد و ما باید از آن استفاده کنیم .

روح انسان خیلی بزرگ است ، چون روح الهی است ، هر چه به قوای درونی شاخت پیدا کنیم باز هم بسیار کم است . اما می توان یک شناخت نسبی پیدا کرد . این شناخت نسبی چند نکته را به انسان یادآوری می کند : اینکه موقعیت شناسی به انسان می دهد . امام حسین ـ علیه السلام ـ موقعیت شناس بودند .

ادامه »

حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ بزرگ آزاده ای است که همه ی عالم را اسیر کرد .

علی آباد کتول خبرنگار مدرسه علمیه شهیده بنت الهدی

خانم عباسی طی مراسمی در محل مدرسه گفت : حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـبزرگ آزاده ای است که همه ی عالم را اسیر کرد .

مدرسه ی علمیه شهیده بنت الهدی با برنامه های پر برنامه های پر باری به استقبال ماه محرم رفت ؛ این برنامه که از دو روز قبل از آغاز ماه محرم شروع شد تا روز هشتم ماه ادامه داشت .

این برنامه بصورت عمومی و گاهی هم بصورت جلساتی مختص به طلاب بود برگزار گردید . از جمله این برنامه ها را می توان به مجموعه سخنران خانم عباسی و نیز سخنرانی خانم مریم بگم شاهرودی و نوحه سرایی روزانه اشاره نمود .

خانم عباسی با ایشان به جریان غدیر خم گفتند : طلب ، یعنی طلاب ، باید کوشا باشید و به دنبال مطالب بروید . ایشان با اشاره به جریان غدیر خم گفتند : در جریان غدیر خم پیامبر یک دستش قرآن بود و دست دیگرش دست امیر المومنین ـ علیه السلام ـ و فرمودند : این دو با هم هستند و فرمودند که این مطلب را بگوئید ، منظور پیامبراین نبود که یک روز عید شود و جشن بگیرد ، بلکه منظور ایشان این بود که غدیر را حفظ کنید ، اهداف و پیامدهای غدیر را بشناسید . همیشه باید مسئله ولایت در جلسات گفته شود . شما طلبه ها باید قرآن و اهل بیت را کنار هم در جلسات استفاده کنید . چرا که اهل بیت قرآن ناطق هستند . اگر این دو با هم باشند اسباب هدایت انسانها را فراهم می کند . ولی اگر جدای از هم باشند انسانها در ضلالت و گمراهی باقی می مانند .

ادامه »

عید کمال دین ، سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین علیه السلام بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد

علی در عرش بالا بی نظیر است / علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم / چه عیدی بهتر از عید غدیر است ؟

از ولایت عهدی حیدر، خدا تاج شرف

بار دیگر بر سر زهرای اطهر می زند

در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار

فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می زند

عید غدیر خم مبارک باد

( من کنت مولا فهذا علی مولا )

حلول عید ولایت و امامت را که به شکرانه ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان

با عرشیان و فرشیان است ، محضر شما  و همه ی شیعیان

تبریک و تهنیت عرض می نمایم

پیـغمبر به یــارای سخــن /  پیک رب العالمین آمد به من

گفت حیدر را خدا این تحـفه داد /  بر همه خلق جهان فضلش نهاد

گشت داخــل از یقین زوج بتول / در ولایــت با خداونــد و رسول

عید غدیر خم بر شما مبارک

عید کمال دین ، سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین علیه السلام بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد

علی در عرش بالا بی نظیر است / علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم / چه عیدی بهتر از عید غدیر است ؟

 از ولایت عهدی حیدر، خدا تاج شرف

بار دیگر بر سر زهرای اطهر می زند

در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار

فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می زند

عید غدیر خم مبارک باد

( من کنت مولا فهذا علی مولا )

حلول عید ولایت و امامت را که به شکرانه ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان

با عرشیان و فرشیان است ، محضر شما  و همه ی شیعیان

تبریک و تهنیت عرض می نمایم

پیـغمبر به یــارای سخــن /  پیک رب العالمین آمد به من

گفت حیدر را خدا این تحـفه داد /  بر همه خلق جهان فضلش نهاد

گشت داخــل از یقین زوج بتول / در ولایــت با خداونــد و رسول

عید غدیر خم بر شما مبارک

قدرت تصرف کرامت و عنایت حضرت در این دنیا غیر قابل توصیف است داستان عنایت حورالعین به در خواست کننده ، کسی که خواسته بود برای ازدواج فقط با حورالعین بهشتی ازدواج کند:

یک آشیخ علی بود در نجف ایشان سالها درس خوانده بود ولی ازدواج نکرده بود ، بعد آمده بود خدمت حضرت ابوالفضل و گفته بود آقا من ازدواج نکردم و حالا هم که می خواهم ازدواج کنم حورالعین بهشتی  از شما می خواهم به من عنایت کنید ، گریه زیاد کرده بود و بعد از مدت زیادی که نتیجه نگرفته بود برگشته بود به نجف و دوباره به درسش چسبیده بود ، گفت : تا اینکه یک روز در حرم حضرت امیر بودم همین که از حرم بیرون آمدم دیدم یک خانم جوان من را صدا زد و گفت آقا جان بیا من را ببر و برای خودت عقد کن ، گفتم من نمی تونم ، من طلبه هستم و امکانش نیست ولی قبول نکرد و همراه من آمد ، بهش گفتم خانم دنبال من نیا اینجا حوزه است و طلبه ها هستند … ولی باز قبول نکرد … آمد داخل مدرسه و به اجبار همراه من داخل حجره شد . به او گفتم در اینجا باش تا من برم به حجره طلبه های دیگر تاببینم فردا چه می شود … آمدم از حجره بیرون ، او چادرش را از سر برداشته بود ، یک دفعه دیدم از حجره نور همین طور میزنه بیرون و تا آسمان می رود ، خیلی تعجب کردم رفتم گفتم شما کی هستید ؟ گفت : شما از حضرت ابوالفضل چه خواسته بودید ؟ مگه حورالعین بهشتی برای ازدواج نخواسته بودید ؟ من حورالعین بهشتی هستم . آقا اباالفضل از بهشت من را احضار کرده است و عنایت فرموده بیام خدمت ایشان . بعد هم گفت بلند شو بریم کربلا که من می خواهم در کربلا باشم و آقا اباالفضل یک خونه برای من وشما در کربلا در نظر گرفته است . آمدند کربلا و با عنایت حضرت ابوالفضل هفده سال با هم زندگی کردند ، وهیچ کس از این جریان مطلع نشد مگر موقع مرگ این آشیخ علی ، که آشیخ علی یک رفیق داشت و حورالعین بهشتی به رفیق آشیخ می گوید این رفیق شما مریض است و فلان زمان و فلان ساعت از دنیا می رود ، و حور العین بهشتی به این رفیق می گوید من باید یک سرّی به تو بگویم : من از جنس حورالعین بهشتی هستم و حضرت ابوالفضل یک سری تصرفات در من کرده و گفته باید بیست سال در زمین باشم و فرموده اند چون این آقا از ما درخواست کرده ، ما هم باید اجابت کنیم . اگر از ابوالفضل کاری خارق العاده در این دنیا سر میزند با این عنایت خدا به حضرت است ، قدرت عنایت ابوالفضل الان غیر قابل توصیف است برای تصرف در این دنیا و عنایت به شیعیان .