قربانی دادن محور اهداف جهادگران اردوهای جهادی
بعد از نظرِ حضرت اسماعیل را می پرسد. «. باید ذبح کنم و از تو بگذرم
« یا بنَی إِنِّی أَرى فی الْمنَامِ أَنِّی أَذْبحک فَانظُرْ ماذَا » : رکن دوم. آیه ی ۱۰۲
نظرت چیست؟ « فَانظُرْ ماذَا » : فعالیت جهادی، فعالیتی آگاهانه و آزادانه است. حضرت ابراهیم می پرسد
« یا أَبت افْعلْ ما تُؤْمرُ » : رکن سوم. آیه ی ۱۰۲
جهادگران در برابر حق تسلیم مطل قاند. تکلیف اندیش و وظیفه مداراند.
پدر! انجام بده به هر آنچه دستور داده شده ای. « یا أَبتافْعلْ ما تُؤْمرُ » اسماعیل جواب می دهد
ستَجِدنی إِن شَاء اللَّهمنَ الصابِرِینَ؛ فَلَما أَسلَما وتَلَّهللْجبِینِ؛ ونَادینَاهأَنْ یا إِبرَاهیم؛قَد صدقْت الرُّؤْیا إِنَّا کَذَلک نَجزِی » :رکن چهارم. آیه ی ۱۰۲ تا ۱۰۹
« خرِینَ ؛ سلَام علَى إِبرَاهیم الْمحسنینَ ؛ إِنَّ هذَا لَهو الْبلَاء الْمبِینُ ؛ وفَدینَاه بِذبحٍ عظیمٍ ؛ وتَرَکْنَا علَیه فی الْ
فَلَما » . تسلیم و صبر در برابر فرمان الهی « فرمان خدا را انجام بده، انشاءالله مرا صابر خواهی یافت » : صبر داشتنو مقاومت کردن. اسماعیل می فرماید
هر دو با میل و آگاهی در برابر فرمان خدا تسلیم شدند. شعار هم ندادند، واقعاً تا انتهای کار رفتند. یعنی صورتاسماعیل را روی « أَسلَما وتَلَّه للْجبِینِ
زمین خواباند تا ذبحش کند. تمام وابستگی ها قطع شد…
آنجا ندا کردیم که ابراهیم تو صداقت خودت را نشان دادی و به ماموریت خود عمل « ونَادینَاه أَنْ یا إِبرَاهیم قَدصدقْت الرُّؤْیا » : قرآن در این جا می فرماید
این یک آزمایش بزرگ و آشکار بود. خداوند به خون و گوشت اسماعیل نیاز ندارد. ما دل بریدن تو را از اسماعیل « إِنَّهذَا لَهو الْبلَاء الْمبِینُ » . کردی
قربانی بزرگ را ما فرستادیم. و کاری می کنیم که این عمل ظاهراٌ کوچک را که خودتان در خلوت « وفَدینَاه بِذبحٍ عظیمٍ» . خواستیم، نه سر بریدن او را
کاری می کنیم که همین عمل خالصانه و مخفیانه ی شما در تمام « خرِینَ وتَرَکْنَا علَیه فی الْ » و تنهایی انجام دادیدو فکر کردید که هیچ کس ندید
درود بر خاندان ابراهیم. « سلَام علَى إِبرَاهیم » . تاریخ بماند
کعبه را هم این دو نفر ساخته اند. قرآن می فرماید در بیابان غیر ذی زرع کعبه را ساختند. هیچ کس نبود. با محاسباتمادی، این کار دیوانگ یست که
ابراهیم، همسر و فرزندش را گذاشت و رفت. ولی خداوند کاری کرد که میلیون ها نفر هر سال بروند آنجا، و کارهاییرا که ابراهیم و اسماعیل و هاجر
کردند، انجام دهند. هاجر این جا دوید، ما هم باید بدویم. ابراهیم، اسماعیل را قربانی کرد، ما هم باید قربانی کنیم.ابراهیم به شیطان سنگ زد و بر
خودش و وسوسه ها غلبه کرد، ما هم باید به تمثال شیطان سنگ بزنیم. هر کاری او کرده باید انجام بدهیم . اسرارحج همه سلوک ابراهیم است .
می فرماید ابراهیم به تنهایی یک امت بود. آزمایش های سنگین را گذراند و رسید به مقام امامت.
قرآن می فرماید کسانی که به مکتب ابراهیم پشت کنند، سفیه اند و حقیقت خودشان را فراموش کرده اند. این هاکسانی اند که از خط و مکتب ابراهیم
جدا می شوند و به خودشان خیانت م یکنند.
محور عملیات جهادی قربانی دادن است. در قربانی کردن خود، جسم عمل مهم نیست. خداوند در قرآن می فرماید:کسانی قربانی می کنند، این گوشت و خون قربانی به خدا نم یرسد، نیت و خلوص شماست که به خدا می رسد.
شما ممکن است که در اردوهای جهادی، وسط بیابان، سنگ روی سنگ بگذارید که هیچ کس هم نبیند. یا بچه یتیمیرا نوازش کنید و کلمه ای هم به او یاد دهید. یا بیماری را خوب کنید. این اعمال از سنخ اعمال ابراهیم و اسماعیل است. این کارها را لازم نیستکسی ببیند.اصلاً کسی لیاقت آن را
ندارد که شما به او بیلان کار بدهید. بنده کسانی را در جنگ می دیدم که کارها را طوری انجام می داند که حتیفرمانده آنها هم متوجه نمی شد. فقط طرف حساب را خدا می دانستند.
در روایات است که پیامبر فرمود اگر از شما کسی هست که بخواهد به محرومین انفاق کند، بیاید. ثروتمندی مبلغِکلانی آورد، ولی پشت کارش اخلاص نبود. پیرزنی فقیر هم آمد و یک شاخه خرما آورد. وقتی که رفتند پیامبر فرمودند: خداوند شاخه ی خرمای اینپیرزن را از سکه هایی این شخص ثروتمند بیشتر قبول کرد. چون برای خدا سکه و خرما که فرقی نم یکند. آن چیزی که پیش خداوند معیار استانگیز هی پشت عمل است.
نگاهی کنیم به اولین قربانی بشر. قربانی هابیل و قابیل. هر دو در راه خدا قربانی کردند، اما قربانی هابیل قبول شدو قربانی قابیل نه. چرا؟ برای این که
هابیل روحیه ی جهادی داشت و قابیل نداشت. ممکن است قربانی قابیل گران تر هم بوده باشد ولی نزد خداوند معیارارزشِ مادی قربانی ها مطرح نیست.
قصه ی دو فرزند آدم را بر مردم بخوان. منتهی به حق بخوان، نه آ نچیزی که در تورات آمده و با خرافاتی مخلوط «واتْلُ علَیهِم نَبأَ ابنَی آدم بِالْحقِّ »
از یکی قبول شد و از یکی قبول نشد .چرا؟ برای اینکه ریشه « فَتُقُبلَ من أَحدهما ولَم یتَقَبلْ منَ الآخَرِ » . هر دوقربانی کردند « إِذْ قَرَّبا قُرْبانًا » . شده قربانی در قرب است، یعنی تقرب. برای اینکه آن چیزی که دادی مهم نیست، معنای آن مهم است. شما با این وسیلهبه خداوند قرب پیدا کردی و این
قربانی قبول شد. ب ا آن یکی قرب پیدا نشد، پس قبول واقع نشد. قابیل گفت حالا که این طور شد می کشمت.حسادت. هابیل گفت نمی خواهد من را
خداوند فقط از کسانی قبول م یکند که عملشان بر اساس تقوا باشد. « إِنَّما یتَقَبلُ اللّه منَ الْمتَّقینَ » . بکشی، برونفس خودت را بکش
همین روستا هایی که شما می روید، اگر همه ی آن ها را آباد کنید، اما برای خدا نباشد، یک ذره هم رشد نمی کنید.البته به به روستادیان منافعی رسیده
یعنی همان رشد معنوی انسان. « قبول کردن قربانی » و زندگی شان راح تتر می شود، ولی شما رشد نخواهید کرد.این که می گویند
جزو ابرار نمی شوید و رشد نمی کنید مگر از آن چیزهایی که دوست دارید و به آن ها دل بسته اید، انفاق کنید . « لَنتَنَالُواْ الْبِرَّ حتَّى تُنفقُواْ مما تُحبونَ »
یک چ یز مختصری می آوردند و انفاق « یتَّخذُ ما ینفقُ قُرُباتعند اللّه وصلَوات الرَّسول » . بعضی از بیابان گردها بودندکه به آخرت ایمان داشتند
آگاه باشید که همین کار باعث تقربشان « أَلا إِنَّها قُرْبةٌ لَّهم سیدخلُهم اللّه فی رحمته » . می کردند. می گفتند برایتقرب به خداوند و برای دعای پیامبر
می شود و ما قبول کردیم و وارد رحمت ما می شوند. این، تفکر ابراهیمی ست.
صفحات: 1· 2