• ورود 
  • تماس  
  • آرشیوها 

امیدوار کننده ترین آیه در قرآن

28 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی

مسئله امید در فرهنگ اسلامی اهمیت زیادی دارد و قرآن برای تشویق انسان به کارهای شایسته تاکید زیادی بر امید کرده است.آنچه در این باره در قرآن مطرح شده عمدتا بر روی امید به رحمت و بخشش خداوند متمرکز است. مساله امید در قرآن در بالاترین سطح ممکن ، روزنه ای برای تبدیل وضعیت از “گنه کار“ به ” بخشیده شده “و تبدیل از کسی که قرار است در دوزخ مجازات شود به کسی که رحمت خدا شامل حالش می شود ،مطرح شده است.در تفسیر فرات از بشربن شریح نقل شده که می گوید:روزی از امام باقر (ع) پرسیدم:“امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است؟” حضرت فرمود:“اطرافیان شما در این باره چه نظری دارند؟” گفتم:آنها معتقدند آیه قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوامن رحمت الله ای بندگان من که بر نفس خویش اسراف کرده اید ازرحمت خدا نا امید نباشید امیدوار کننده ترین آیه قرآن است.” حضرت فرمود :اما ما اهل بیت چنین نظری نداریم.” پرسیدم:پس نظر شما در این مورد چیست؟” فرمودند:آیه ولسوف یعطیک ربک فترضی و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی امید بخش ترین آیه قرآن است و منظور از آنشفاعت است.” سپس ادامه دادند:یکی از دلایل ترجیح این آیه این است که در آیه مورد نظر شما شرط برخورداری از آن رحمت واسعه ،توبه و تسلیم و عمل نیک اعلام شده است اما در آیه مربوط به شفاعت ، هیچ قید و شرطی جزرضایت پیامبر مهربانی و رحمت وجود ندارد.”

 7 نظر

وقتی شیطان وسایل خود را حراج کرد!

28 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی

ناقلان اخبار و راوایان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین‏ گفتار ، در میان افسانه‌ها، این چنین آورده ‏اند که: روزی شیطان همه جا جار زد كه قصد دارد از كار خود دست بكشد و چون برای سفر به ینگه ‏دنیا با کمبود نقدینگی مواجه است قصد دارد وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. این خبر بسرعت دهان به دهان، موبایل به موبایل، اس ‏ام ‏اس به اس ‏ام‏ اس، خبرگزاری به خبرگزاری و وبلاگ به وبلاگ منتشر شد و تیتر اول روزنامه‏ ها را به خود اختصاص داد بالاخره در حالی که طاقت مجموعه‏ بازان و کلکسیون‏ داران و عتیقه فروشان طاق شده بود، روز حراج فرا رسید و ابلیس ابزارهای خود را با زرق و برق فراوان و به شكل چشمگیری به نمایش گذاشت.این وسایل شامل “خودپرستی"، “دروغ"، “شهوت"، “نفرت"، “تهمت"، “غیبت“، “خشم"، “آز"، “حسادت"، “قدرت‌طلبی” و دیگر شرارت‌ها بود.

حراج شروع شد و چوب حراج به هر یک از وسایل که خورد به قیمت خوبی فروش رفت!اما در میان آنها، یك وسیله كه بسیار كهنه و قدیمی بود، قیمت بالایی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد. چک و چونه هم فایده‏ای نداشت. بالاخره یکی از شرکت‏کنندگان در حراج از او پرسید: چرا این وسیله اینقدر گرانقیمت است؟شیطان پاسخ داد: چون مؤثرترین وسیله من است.مجری حراج در حالی که از تعجب چکش حراج را می‏ جوید پرسید: «یعنی از دروغ و خیانت هم مؤثرتر است»؟یکی از شرکت‏ کنندگان با بی‏ صبری پرسید: نام این وسیله چیست؟ابلیس بادی به غبغب انداخت و گفت: نام آن ناامیدی و افسردگی ا‌ست. هرگاه سایر ابزارم بی‌اثر می‌شوند، فقط با این وسیله می‌توانم در قلب انسان‌ها رخنه كنم و كاری را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم كسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، می‌توانم به او هر چه می‌خواهم دستور بدهم، و او بلافاصله و بی‏ چون چرا انجام بدهد. آن مرد با حیرت گفت: چرا اینقدر کهنه است»؟شیطان با لبخندی مرموز پاسخ داد: من این وسیله را در مورد تمامی انسان‌ها به كار برده‌ام و در بسیاری مواقع نتیجه گرفته ‏ام؛ به همین دلیل
این قدر كهنه است. بله، این وسیله کهنه است ولی ناکارآمد نیست.

 1 نظر

حکایت :«استغفرالله»

26 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی

شخصی در پیشگاه علی علیه السلام گفت: استغفرالله از خداوند طلب آمرزش می کنم

امام با شنیدن این جمله فرمود: آیا می دانی که استغفار چیست؟ استغفار، مقام بلندمرتبگان است. این جمله‌ای که گفتی چند کلمه است، اما استغفار حقیقی شش معنی و مرحله دارد:

اول: پشیمانی از گذشته؛

دوم: تصمیم بر ترک همیشگی گناه در آینده؛

سوم :اینکه حقوقی را که از مردم ضایع کرده ای به آنها باز گردانی، به طوری که هنگام ملاقات پرورگار، حقی بر تو نباشد؛

چهارم: این که هر واجبی را که ترک کرده‌ای به جای آوری (قضا کنی)؛

پنجم :آنکه گوشت‌هایی که بر اثر اعمال حرام بر بدنت رشد کرده، با اندوه بر گناه، آب کنی تا چیزی از آن باقی نماند و گوشت تازه به جای آن بروید؛

و ششم :آنکه به همان اندازه که شیرینی معصیت و گناه را چشیدی، سختی و زحمت طاعت را نیز بچشی. پس از انجام همه این مراحل است که باید بگویی استغفرالله

 2 نظر

نماز غلام پرهيزگار

25 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی

سالي در مدينه قحطي و خشكسالي بود و مردم در صحرا و بيابان مي‌رفتند و دعا مي‌كردند، نماز مي‌خواندند، شخصي مي‌گويد من غلامي را در خلوت و تنهايي ديدم كه نماز مي‌خواند و عبادت مي‌كرد، از خشوع و گريه‌اي كه مي‌كرد و مناجاتي كه با حق كرد و از دعائي كه كرد باراني آمد كه مجذوب او شدم و شك نكردم كه آمدن باران از دعا و نماز او بوده است، لذا دنبالش را گرفتم هر جور هست من بايد اين غلام را در اختيار بگيرم و صاحب او شوم براي اينكه غلام او بشوم. دنبال او را گرفتم، آمد و آمد و رفت به خانه‌ي امام زين العابدين (عليه السلام). اين شخص رفت خدمت حضرت سجاد (عليه السلام) و گفت: آقا شما يك غلامي داريد من اين غلام را مي‌خواهم از شما بخرم، نه براي اينكه غلام من باشد، مي‌خواهم او مخدوم من باشد و من مي‌خواهم خدمتگزار او باشم، منت‌گذار و آن را به من بفروش. حضرت فرمود: آن را به تو مي‎بخشم. تا بالاخره آن غلام را حاضر مي‌كنند حضرت مي‌گويد همين را مي‌گويي؟ شخص مي‌گويد: بله. حضرت مي‌فرمايد: اي غلام، اين شخص مالك تو است، غلام يك نگاه حسرت باري به من كرد و گفت: تو كه بودي كه آمدي و مرا از مولايم جدا كردي؟ شخص مي‌گويد: من به او گفتم قربان تو؛ من تو را نگرفتم براي اينكه خدمتگزار خودم قرار بدهم من تو را گرفتم براي اينكه خدمتگزار تو باشم براي اينكه من در تو چيزي ديدم كه در كسي ديگر نديده‌ام، من جز براي اينكه خدمتگزار باشم هيچ قصد و غرضي نداشتم من مي‌خواهم از محضر تو استفاده بكنم و بهره ببرم بعد جريان را به او گفتم، تا سخن من تمام شد رو كرد به آسمان و گفت: خدايا اين رازي بود بين من و تو، من نمي‌خواستم بندگان تو اطلاع پيدا كنند حالا كه بندگانت را مطلع كرده‌اي خدايا من را ببر، همين را گفت و جان به جان آفرين تسليم كرد.

 


داستان راستان

 1 نظر

مقام عقل

24 شهریور 1390 توسط شهیده بنت الهدی

عن على قال : جبرئیل على آدم فقال : یا آدم انى امرت ان اخیرك واحده من ثلاث فاخترها و دع اثنتین . فقال له آدم یا جبرئیل و ما الثلاث ؟فقال : العقل و الحیا و الدین .فقال آدم : انى قد اخترت العقل . فقال جبرئیل للحیا و الدین انصرفا و دعاه فقال : یا جبرئیل ! انا امرنا ان نكون مع العقل حیث كان . قال : فشانكما و عرج .

امیرالمومنین علی علیه سلام فرمودند:جبرئیل بر آدم فرود آمد و گفت : اى آدم ! به من فرمان داده اند كه از تو بخواهم یكى از سه چیز را برگزینى . پس تو یكى را برگزین و دو دیگر را رها كن .آدم گفت : اى جبرئیل ! آن سه چیز كدامند؟جبرئیل گفت : عقل و دین و حیا.آدم گفت : من عقل و خرد را برگزیدم .آنگه جبرئیل خطاب به حیا و دین گفت : دور شوید و آدم را به حال خود واگذارید. آن دو گفتند: اى جبرئیل ما نمى توانیم از او دور شویم ؛ چون به ما دستور داده شده كه هر جا عقل باشد ما نیز همراه او باشیم .جبرئیل گفت : پس به آنچه دستور دارید رفتار كنید. این بگفت و به آسمان پرواز كرد.

منبع:محاسن برقى ، ج 1، ص 191؛ وسائل الشیعه ، ج 15، ص 204؛ امالى صدوق ، ص 600.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 40
حرم فلش - کد ساعت فلش برای وبلاگ و سایت

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • احکام
      • خبر
        • مقالات
          • احادیث
    • گیاهان داروی
  • سیره شهدا
  • حجاب و عفاف
  • دلنوشته
  • پرسش و پاسخ
  • بانک سوالات مدرسه
  • اخبار اطلاعات مدرسه
  • ائمه اطهار علیهم السلام


مرکز فرهنگی صالحون

حرم فلش - کد وبلاگ - طراحی

جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس