شرح دعای روز دوازدهم ماه مبار ک رمضان
گل های روز دوازدهم بر صفحه های تقویم روییده اند و من چنان بر آستانه ی درگاهت نشسته ام و می خواهم تا مرا با پوشش و پاکدامنی زیبا و زیباتر کنی و لباس قناعت و پارسایی بر تنم کرده و برازنده ام کنی و به عدالت و انصاف وادار و خیالم را آسوده گردانی و از هر چیز که می ترسم از آن ای نگاه دار ترسناکان .
گوش می سپاریم به دعای روز دوازدهم ماه رمضان
اَللّـهُمَّ زَیِّنّى فیهِ بِالسَِّتْرِ وَالْعَفافِ وَاسْتُرْنى فیهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکِفافِ وَاحْمِلْنى فیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالاِْنْصافِ وَامِنّى فیهِ مِنْ کُلِّ ما اَخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الْخآئِفینَ
خدایا در این ماه مرا به زیور پوشش از گناه و پاکدامنى بیاراى و جامه قناعت و اکتفاى به مقدار حاجت را به برم کن و وادارم کن در این روز به عدالت و انصاف و ایمنیم بخش در آن از هر چه که از آن مى ترسم به نگهدارى خودت اى نگهدارنده ترسناکان
شرح فرازهای دعا
اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ
خدایا روزی کن من را در ماه رمضان و به دو چیز زینت بده :
ستر و عفاف. ستر یعنی اینکه گناهان مردم را مخفی کنم. به ما چه ارتباطی دارد که فلانی عیب دارد؟ خوش به حال بندهای که به عیب خودش میپردازد و به عیب دیگران کاری ندارد. اگر رفیقت هم عیب دارد به کسی نگو. غیبت حرام است و عمل چهل روز را از بین میبرد و اعمال خوب غیبت کننده را در نامه اعمال شخص غیبت شونده مینویسند
چه خوب است که خوبیهای مردم را بیان کنیم .
آنها که به عیب دیگران کاری ندارند، بهترین زینت را دارند. حدیث داریم خوش به حال کسی که به عیب خود پرداخته به عیب دیگران کاری ندارد.
در ادامه دعا عفاف آمده است. عفاف یعنی اینکه گناه نکنیم و عفت نفس داشته باشیم که گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در این روز از خدا میخواهیم.
وقتی به خواهشهای بیمورد دل جواب «نه» ندادی و به دام خواستههای حرص افتادی، اسیر گنداب «دنیا» میشوی باتلاقی که هرچه بیشتر در آن دست و پا میزنی و تلاش میکنی، بیشتر در آن گرفتار میشوی. نتیجه آن مشخص است! نفس، چاه ویلی است که هیچگاه پر نمیشود. درد «تکاثر»و «افزونطلبی»، زخم ناسور بشریت بوده و هست و تنها مرهم آن «قناعت» است.
واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ
خدایا من را به دو چیز مستور کن؛ یکی لباس قناعت و دیگری کفاف.
کفاف یعنی اینکه زندگی را بگذرانیم. اگر مال و ثروت زیاد داشته باشیم گرفتار میشویم و اگر دستمان پیش کسی دراز باشد ذلیل میشویم پس از خدا بخواهیم که به اندازه کفاف زندگی به ما بدهد. قناعت هم به انسان عزت میدهد و کسی که قناعت دارد خدا او را عزیز میکند.
بزرگترین گنج، قناعت است و قناعت سرمایهای بیپایان. قناعت، یعنی نخواستن، کم خواستن، راضی بودن به داشته و کندن دندان طمع.
وقتی به خواهشهای بیمورد دل جواب «نه» ندادی و به دام خواستههای حرص افتادی، اسیر گنداب «دنیا» میشوی باتلاقی که هرچه بیشتر در آن دست و پا میزنی و تلاش میکنی، بیشتر در آن گرفتار میشوی. نتیجه آن مشخص است!
نفس، چاه ویلی است که هیچگاه پر نمیشود. درد «تکاثر» و «افزونطلبی»، زخم ناسور بشریت بوده و هست و تنها مرهم آن «قناعت» است.
واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ
خدایا من را عادل کن و کاری کن انصاف داشته باشم و خدایا از هرچه که من از آن میترسم من را امان ده. اگر کسی ما را تهدید میکند به ما ایمنی بده که کسی نتواند به ما تعرض کند.
بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین
به عصمت و حفظ و نگهبانی خودت ای کسی که خائفین و ترسناکان را نگهداری میکنی، ای کسی که هر که به تو متوسل میشود از او نگهداری میکنی، خدایا درباره ما این دعاها را مستجاب بفرما!
التماس دعا